Freitag, 1. Juni 2012

خانه اش در جهان، آن جهان است

زن روح او، از زندگیفراتر از این محل از رحم تولد خود را از پایان آنخورشید گل اشک خود را از بارانخواهر ماه همراه اوستاره چشم خواهر و برادر خود راروح او، جفت بال برای زنان و مرداناو آواز خواندن نماز زیبایی جهانفرم خود را از برکت شیر از سینه خود راپاهای او را صبح ها و ستون ها غروب آفتابچهره او، مادر تماشای بیش از همه چیزسلاح های خود را حمل می کنند در تمام عمرمحراب تولد رحم و اعدام اواو داستان زندگی بشریتچشم خود، دو جنس همهمنشاء خود را در گذشته از آیندهوجود خود را در چیز های جاندار و بی جانخانه اش در جهان، آن جهان است




Keine Kommentare:

Kommentar veröffentlichen