مادر بزرگ
اگر همه شما
فنجان من از من
عقد قرارداد با
یک نیرو که بدن من
من می ترسم از قدرت خود را
من شما را به خاطر ستایش
برای من پناهگاه وجود دارد
من در آغوش
زمان مناسب را به ارمغان می آورد
چرا که اتاق های بسیاری وجود دارد
ابدیت خود را
هیچ یک از شما به اندازه کافی
من می خواهم به من بگویید
ترس از شما را از
شما می گویید و صحبت
من حس
من نمی دانم، و تمام
، اما رنگارنگ
لباس و آواز در ایران
رقص، احساس می کنم
طول می کشد در اختیار داشتن شما و ترس
تماس زیبایی خود را
چرا من را به دنیا آورد
بیشتر به سمت من در تراز وسط قرار دارد بخندید
اما همه چیز به این معنی نیست
من از تصاویر خود را نگاه کنید
شما می خواهید زندگی همه عشق و علاقه من گل
آرامش من و مرا
در خانه قدیمی که در آن
هیچ اقدامی برای خودم نگه داشتم
خیلی نزدیک بود
همه چیز شل در باد
Keine Kommentare:
Kommentar veröffentlichen